زمانی که شاه عباس روی کار آمد، اوضاع ایران و شرایط حاکمیت صفویه وخیم بود. در غیاب یک نیروی قدرتمند و مهار کننده، هر یک از مقامات عمده دولتی تنها در فکر منافع خود بود و نتیجه، وضعی نزدیک هرج و مرج کامل بود. خزانه در نتیجه اسراف و تبذیرهای محمدشاه خالی بود. با امکاناتی که شاه عباس داشت، پرداخت همزمان به مشکلات خطیر و متعدد امکانپذیر نبود، پس شاه مجبور به اولویتبندی در زمینه دستیابی به اهداف خود شد.
شاه عباس، مقتدرترین حاکم سلسله صفویه، اوضاع آشفته عصر خود را سامان داد و حکومت به اوج قدرت رساند
در آن زمان غرب و شمال غربی ایران به اشغال عثمانیان در آمده و ایالات شرقی ایران، بهویژه خراسان نیز در اشغال ازبکان بود. در داخل ایران نیز در طی ۱۲ سالی که از مرگ شاه طهماسب اول میگذشت و در دوره شاه محمد خدابنده، قدرت شاه کاهش چشمگیری یافته بود. شاه عباس پدرش شاه محمد خدابنده را بههمراه برادرش در قلعه ورامین حبس کرد تا از شورش آنها در امان بماند. او قدرت قزلباشان را با کشتن برخی سران آنها محدود کرد و با سرکوب کردن شورش گیلان، ضرب شصتی به دیگر شورشان داخلی زد تا بر جای خود بنشینند.
شاه عباس اول بهتدریج تمامی شورشیان را مطیع کرد و به اوضاع داخلی کشور مسلط شد. پس از تحکیم اوضاع داخلی کشور، به سراغ وضعیت مرزها رفت. شاه بهدلیل اشغال کشور از دو طرف شرق و غرب توسط ازبکان و عثمانیها، تصمیم به صلح با عثمانی گرفت، تا از این طریق، امنیت را در مرزهای غربی ایران برقرار کند و بتواند با خیال راحت به جنگ ازبکان در شرق برود
ممنونم